تازه از سفر رسيده‌ام و هنوز در حال و هواي منطقه استوايي اندونزي‌ام. نه در هواي شرجي و گرمش، كه در هواي مردمي با قلب‌هاي ساده و پاك؛ مردمي كه  دوست دارند ايران را بشناسند. مردمي با چهره‌هاي متفاوت، زبان ديگرگون و قلب‌هايي نزديك به قلب‌هاي ايرانيان. مردمي كه  از عشق به خميني مي‌گويند و از كسي كه چهار سال است انديشه‌هاي خميني را برايشان تداعي مي‌كند. مردمي به ستوه آمده از سلطه استكبار؛ مردمي كه عاشق مبارزه‌اند.

 يادداشت‌ها و عكس‌هايم از جاكارتا را در پست‌هاي بعدي‌ام بخوانيد... متشكرم