• پیشترها بخشی قابل توجهی از عمر گرانمایه را صرف یهودشناسی یا صهیونیسمپژوهی (همان دشمنشناسی خودمان) کردهام. محصول این تلاش‌هایم چند عنوان مقاله و یکی‌دو کتاب شد. حدود سال ۱۳۸۱ بود که لابهلای تحقیقاتم به شخصیتی برخوردم به نام امیر توکل کامبوزیا؛ میشود گفت بزرگترین صهیونیسمشناس خاورمیانه. بیشتر از همین که نوشتم چیزی دستگیرم نشد. نه توی اینترنت، نه توی کتابخانه و نه از هیچ جای دیگر. تنها چیزی که میدانستم این بود که به زاهدان تبعید شده و تا آخر عمر همان جا مانده است.

با کلی پرسوجو و گشت‌وگذار البته پردردسر، تلفنی از خانواده پرجمعیت ایشان پیدا کردم. خانمی گوشی را برداشت. بعد از عرض ادب، گفتم: من درباره امیر توکل کامبوزیا تحقیق میکنم. ایشان را میشناسید؟ همسرش بود. یک ساعتی با ایشان صحبت کردم و اطلاعات ارزشمندی از زندگی و شهادت این مرد بزرگ دستگیرم شد.  فهمیدم کتابخانهای دارد در شش کیلومتری زاهدان که انباشته از کتابهای ارزشمند است و بر برخی از آنها حاشیههایی ارزشمندتر هم زده است. تلفن کتابخانه را گرفتم که دختر امیر توکل، متصدی آن شده بود و چراغ پدر را روش نگهداشته بود. حاصل این گفت‌وگوها و آشنایی‌ها، برایم بسیار ارزشمند بود. شاید برای شما هم.

شاید بعدها نظرم برگشت و خیلی از اطلاعات به‌دست آمده را منتشر کردم!

 

امیر توکل کامبوزیا، در سال 1283 در تهران متولد شد.

 تحصیلات عالی‌اش را در دانشگاه تاشکند، رشته فیزیک گذراند. این تحصیلات در بحران انقلاب روسیه ناتمام ماند و او به ایران بازگشت. کامبوزیا، دوره مدرسه نظام را به مدیریت و استادی کلنل محمدتقی خان پسیان سپری کرد و به علت شناختی که کلنل پسیان از وی پیدا کرد، او را به ریاست «تلگرافات و مرموزات» خود انتخاب کرد. کامبوزیا پس از شهادت کلنل، به سیستان و بلوچستان تبعید شد. این تبعید، بعدها به تصمیم وی برای زندگی همیشگی در زاهدان منجر شد. او تا زمان فوت، ضمن تلاش در عرصه کشاورزی، کلیه وقتش را به مطالعه، تالیف و تبلیغ گذراند. کامبوزیا به زبانهای فرانسه، آلمانی، انگلیسی، روسی، عربی و ترکی تسلط داشت و شمار ترجمه ها و تالیفاتش که بیشتر آنها هنوز منتشر نشده اند، به حدود هشتاد جلد می‌رسد. نوشته‌های وی طیف وسیعی از موضوعات شامل فیزیک، تاریخ، دین، جغرافیا و کشاورزی را در برمی‌گیرد.


از استاد کامبوزیا، مزرعه و باغستانی سرسبز و خرم به وسعت 170 هکتار در شش کیلومتری زاهدان و در دل کویر خشک و شوره زار باقی مانده است که به «کلات کامبوزیا» شهرت یافته است. در این کلات، کتابخانه ای با حدود 15 هزار جلد کتاب قرار دارد که کتابخانه شخصی و محل مطالعه و تحقیق استاد کامبوزیا بوده است و آرامگاه ابدیش نیز در کنار آن قرار دارد. کامبوزیا در بدو تبعید به سیستان، در انجمن حقایق اسلامی که یک انجمن سیاسی مخفی بود فعالیت می کرد و در زاهدان، انجمن دانش پژوهان اسلامی را بنیان گذاشت. وی همچنین در محل زندگی خود، جلسات تفسیر قرآن برگزار می کرد و به تعلیم مفاهیم اسلام با توجه به نیازهای روز می پرداخت. اشتغال همزمان کامبوزیا به کشاورزی و تحقیق، باعث می شد که وی با وجود خستگی، شبها تا پاسی از شب برای مطالعه بیدار بماند و برای جلوگیری از غلبه خواب آلودگی، چشمهای خود را با دارو بشوید

دانشمندان و محققاني كه در مزرعه سرسبز او به ديدارش رفته و پاي صحبتش نشسته‌اند همگي اظهار شگفتي كرده‌اند؛ حتي عده‌اي از آنان به نحوه‌ كشاورزي ايشان غبطه خورده‌اند. پروفسور «ايتالو» از برجسته‌ترين دانشمندان كشور ايتاليا، پس از ديدار از مزرعه‌ كامبوزيا گفته بود: تا به حال سابقه‌ نداشته كه در كوير ارتفاع يونجه به صد و هشتاد سانتي‌متر برسد.

و در جاي ديگري مي‌گويد: استاد كامبوزيا در كشاورزي يك نابغه است و بعضي از چغندرهايي كه كاشته وزن آن به بيست و دو كيلو مي‌رسد و اين در كشاورزي يك كشت اعجاب‌انگيز است. استاد كامبوزيا علاوه بر كار كشاورزي كتابخانه‌اش را نیز در كنار مزرعه‌اش بنيان نهاد كه به حق مي‌توان آن را گنجينه‌اي در دل كوير دانست. هر چند باور همچون كاري مشكل به نظر مي‌آيد، اما اين اقدام واقعيت داشته و اين كتابخانه‌ي ارزشمند و غني به دست او در كوير لم‌يزرع زاهدان بنا گرديده است. اين ميراث غني مي‌تواند به يك مركز فرهنگي بسيار مناسب تبديل شود و پاره‌اي از نيازمندي‌هاي پژوهشي را  تأمين كند. در اين كتابخانه، تعداد زيادي كتاب‌هاي خطي نفيس وجود دارد كه با تلاش استاد جمع‌آوري  شده است.

 

در گزارشهای ساواک به ارادت او به امام خمینی اشاره شده است. کامبوزیا با کمک شاگردان و فرزندانش، به پخش رساله و تکثیر سخنرانی‌های امام خمینی مبادرت می‌ورزید و شاگردانش را به پیروی از رهنمودهای امام تشویق می‌کرد. اما آن ویژگی که او را در میان مبارزان علیه رژیم طاغوت، متمایز می کرد، توجه خاص وی به صهیونیسم و نفرت فراوانش از آن بود. معروف است که وی نام سگ مزرعه خود را «گلدا مایر» گذاشته بود! این نفرت، پشتوانه ای از تحقیق داشت و با افشاگری مستند، همراه بود.

 

کامبوزیا معتقد بود که برای تحقیق در تاریخ، همواره باید نقش یهود در تحریف تاریخ را مد نظر داشت. وی، بر پنهانکاری و نهانروشی، به عنوان یکی از تاکتیکهای یهود تاکید داشت و میگفت: «این قوم، خود را در لباس مردم مستتر میکنند و به عقیده مردم میزبانشان تظاهر میکنند، ولی در باطن جهود هستند.» او تمدن غرب را یهودزده تبیین میکرد و ریشه لیبرالیسم را در فراماسونری و یهود میدانست. با افشاگری در مورد یهودیالاصل بودن افرادی همچون محمدعلی فروغی و سعید نفیسی، تالیفات آنها را القائاتی از یهود میدانست. در زمانهای که کمتر کسی از همکاری صهیونیستها با هیتلر خبر داشت و در مورد آن سخن میگفت، وی از سرمایهداران صهیونیستی نام می برد که در به روی کار آمدن هیتلر و تقویت وی نقش داشتهاند. کامبوزیا، هویدا، نخست وزیر وقت را یک صهونیست میدانست و شاه و درباریان ایران را از عوامل یهود معرفی میکرد.

استاد کامبوزیا حاصل تحقیقات خود درباره صهیونیسم را در کتابی 900 صفحهای با عنوان «تاریخ صهیونیسم بینالمللی» به نگارش درآورده بود. ساواک در زمستان 1349، در یورشی که به کتابخانه وی برد، دستنویسهای این کتاب را قبل از چاپ، به همراه بسیاری دیگر از نوشتههایش به سرقت برد و نابود کرد. (بنا بر بعضی تحقیقات و اطلاعات حقیر، این کتاب هنوز موجود است و در یکی از کتابخانه‌های اسرائیل نگه‌داری می‌شود) افزون بر این، چهار هزار عنوان از پانزده هزار کتاب موجود در کتابخانه مفقود شد که بعدها در کاوش‌های اطراف کتابخانه، خاکستر برجای مانده از آن کشف شد. ساواک در این یورش، استاد کامبوزیا را به بهانه فعالیت سیاسی، بازداشت کرد، ولی بعد از سه هفته به علت شهرت علمی و محبوبیت او در بین مردم، مجبور به آزادیاش شد.

 

کامبوزیا سرانجام در 24 مهر 1353 در حالی که در سلامت کامل به سر می برد، از دنیا رفت. در آن زمان مردم زاهدان، علت فوت او را مسمومیت به‌دست ماموران ساواک تلقی کردند. و درست هم بود. در آن روز دو سناتور شاهنشاهی میهمان کامبوزیا می شوند و از وی برخی اسناد رابطه دربار و شاه با یهود را طلب می کنند. و در این میانه، پس از مسموم کردن ایشان و سرقت اسناد، شهر را ترک می کنند.

محبوبیت کامبوزیا در بین مردم، اعم از شیعه و سنی چنان بود که بعد از اعلام خبر درگذشت وی، شهر زاهدان یکپارچه تعطیل شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دادگاه انقلاب، شهادت او را تایید کرد و یکی از اتهامات رئیس ساواک زاهدان که منجر به اعدامش شد، اقدام به قتل امیر توکل کامبوزیا بود.

از شاگردان برجسته استاد کامبوزیا در حوزه صهیونپژوهی، می توان به «شمس الدین رحمانی»، نویسنده کتابهای «جنایت جهانی»، «فرهنگ و زبان»، «نظام نوین جهانی»، «لولای سه قاره»، «ماهیت سازمان ملل» و... اشاره کرد.

از مرحوم كامبوزيا آثار و تأليفات ارزشمندي به جاي مانده است. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

1. كتابي تحت عنوان موضوع شرق در 5 بخش. به نظر مي‌رسد كه اين كتاب، ترجمه‌ و اقتباسي از يك متن فرانسوي باشد.

2.   رساله‌اي با عنوان «درباره‌ عقايد مذهبي يونان»

3. رساله‌اي درباره‌ تاريخ يونان

4. دو رساله‌ ناتمام در باب منطق كه حاوي واژه‌نامه‌ فرانسه و عربي در اصطلاحات منطقي است.

5. يك رساله درباره‌ كتاب شفاي اين سينا

6. رساله‌اي ناتمام درباره‌ فلسفه‌ طب

7. ترجمه‌اي از زبان فرانسوي درباره زيست شناسي و مسئله حيات


ـ کتابی هم درباره این شهید بزرگ با عنوان «کامبوزیا دانشمندی ناشناخته»، به قلم محمود رفعت به چاپ رسیده است.